دست رزمندگان اسلام در «دست خدا»

«دست خدا» نوشته قاسمعلی زارعی از رزمندگان دفاع مقدس گویای جانفشانی رزمندگان شهرستان اسدآباد در دوران دفاع مقدس است.
کد خبر: ۲۳۸۲۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۱ - 21July 2014

دست رزمندگان اسلام در «دست خدا»

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، کتاب خاطرات "دست خدا" نوشته قاسمعلی زارعی از رزمندگان دفاع مقدس گویای جانفشانی رزمندگان شهرستان اسدآباد در دوران دفاع مقدس است. سرهنگ قاسمعلی زارعی بعد از سالها در "دست خدا" بخشی از تاریخ دفاع مقدس استان همدان را روایت می کند که شامل 8 بخش از زمان تحرکات پیش از انقلاب تا روزهای پر جنب و جوش دفاع مقدس را شامل می شود. در پایان کتاب نیز عکس های نویسنده و دوستان رزمنده اش نیز به چاپ رسیده است.

دربخشی از کتاب می خوانیم:

گریه های رضا آنقدر سوزناک بود که خواب را از چشم همه می گرفت و ناخوداگاه همه بسیجیان را برای عبادت شبانه فرا می خواند. دلم می خواست از نزدیک خلوت عاشقانه اش را ببینم. دلم می خواست رسم عشق بازی اش را می آموختم. شبیه بچه های چهار یا پنج ساله ای بود که گویی خطایی کرده و حالا برای تنبیه می خواهند از آغوش مادر جدایش کنند و او هم تا می تواند قربان صدقه مادرس می رود، انگار معشوقه الله رضا راضی نبود که حرف های عاشقانه اش به گوش ما برسد. نماز الله رضا رو به اتمام بود و با شنیدن صدای اذان صبح و در حالی که نیایش «صبوح قدوس» ها الله رضا در گوشم طنین انداخته بود آرام آرام خود را به حسینیه رساندم و آماده نماز صبح شدم.

در قسمتی دیگر امده است:

از بالای کانال به خوبی جنب و جوش رزمندگان بسیجی در تمام خطوط فتح شده قابل روئیت بود. تعدادی نیز در حال ساخت سنگر نگهبانی و سنگر اجتماعی بودند. مسئول تدارکات هم سنگر به سنگر می رفت و بیسکوییت و ساندیس پخش می کرد. گونی پلاستیک های پرس شدهی آب هم دست به دست می گشت و بچه ها با بی رغبتی یکی را برمی داشتند. یکی از آن کیسه ها را هم من برداشتم. آب داخل کیسه به قدری گرم و بی مزه بود که حالم را منقلب کرد، اشتهایم هم با وجود جنازه های عراقی که درست در چند قدمی مان افتاده بودند کورکور شد. سراغ دوستانم را گرفتم سلیمان اسدی و علیرضا عسگری را در اولین سنگر اجتماعی پیدا کردم با دیدنشان خوشحال شدم و نفس راحتی کشیدم.

در جایی از کتاب نوشته شده است:

قرار شد از فردا با مریم به خانه اقوام سری بزنیم اما غم و غصه وجود مریم را فراگرفته بود. این اولین باری بود که این همه بی تاب بود. هر لحظه مسائلی را عنوان می کرد و در پشت تمام حرف هایش حرف نگفته ای خودنمایی می رکد. یک روز دوباره، سر قضیه را بازکرد و گفت: وقتی نیستی تمام زندگی برایم بی معنا می شود. این جا بود که مادرم که در تیزبینی زبانزد تمام دوستان و آشنایان است نتوانست خودش را نگه دارد و گفت: قاسم به بچه هایت فکر کن. با تعجب گفتم: بچه هایم! من که فقط یک بچه دارد. بلاخره مریم خندید و گفت: یکی داشتی و الان هم دومی در راه است. مات و مبهوت گفتم: اما نسیبه که هنوز 4 ماهش است! مادرم گفت: پدرت خوابش را هم دیده است تردید نکن که پسر خوشگلی است. گفتم پس انشالله اسمش را کمیل می گذارم.

در بخش دیگر میخوانیم:

از آغاز حرکت آنها سه ساعتی گذشته بود، اما هنوز نتوانسته بودند بیست متر بیشتر پیش بروند. به حاج ستار گفتم: مشکل اینجاست، نمی دانیم با وجود این اوضاع و احوال که عراقی ها از صبح تا حالا همه اضطراب و نگرانی ما را درباره کمین 1 شنود کرده اند، کمین 1 دست خودی است یا دست عراقی ها! تازه نمی دانیم کسی در کمین 1 زنده است یا خیر! هیچ بعید نیست وقتی برا سرکشی می رویم با امادگی کامل عراقی ها که کمین 1 را تصرف کرده اند رو به رو شویم. دلم طاقت نیاورد و ادامه دادم: حاجی! فاصله ما تا کمین 1 عراقی ها خیلی کم است یک فکر جدی کنید. گفت: منظورت چیست؟ گفتم: مثلا کمین 1 را رها کنیم تا حائل بین ما و عراقی ها شود.

کتاب دستهای خدا در 502 صفحه از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده است. علاقه مندان جهت تهیه این کتاب می توانند به نشانی: تهران. خیابان حافظ. خیابان رشت پلاک 23 مراجعه و یا با شماره تلفن های 66460993 تماس بگیرند.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
مرتضی خاکپور
|
-
|
۰۸:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
0
0

...

خمسه خمسه : توپ های وحشتناکی بود که عراق استفاتده می کرد ؟!

وقتی 5 بار توپ سنگین به اطرافت شلیک می کردند و منجر می شد .

زمین و زمان می لرزید و انگار جهنم شده است ؟!

کر می شدی . کور می شدی .

تاب مقاومت نداشتی .

و رزمندگان این طور جنگیدند و جلوی پیشروی عراق به خاک ایران را گرفتند .

و ایران را از اشغال شدن نجات دادند .

و اینطور شد که نمی توانند فرهنگ انقلابی ایثار و شهادت را اجرایی کنند ؟!

و دنیا این ظلم به رزمندگان جانبازان را در تاریخ ثبت کرده است و با هیچ اقدامی تاریخ پاک شدنی نیست ؟!

رزمندگان جانبازان دفاع مقدس مظلومترین در تاریخ ایران و جهان ؟!
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار