روایت شهید صیاد شیرازی از عملیات رمضان

نیروها به دروازه بصره رسیدند/ سردرگمی رزمندگان در خاکریزهای مثلثی دشمن

چون نبرد و رزم ما بر مبنای اعتقاد و عقیده استوار بود من شخصا جزو آن افرادی هستم که علت اصلی عدم کامیابی کامل در این عملیات را در ضعف اخلاص، توکل و توجه به خدا می‌دانم و گرنه نصرت الهی شامل حال ما می‌شد، اما در اینجا کم آوردیم چون حالت غرور به وجود آمده بود و....
کد خبر: ۲۳۵۵۴
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۴ - 15July 2014

نیروها به دروازه بصره رسیدند/ سردرگمی رزمندگان در خاکریزهای مثلثی دشمن

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، پس از فتح خرمشهر و برترى سیاسى- نظامى ایران، رژیم بعث عراق در حالى مسئله صلح را مطرح کرد که هیچ تغییرى در ماهیت رفتار سران این رژیم مشاهده نمىشد، پافشارى عراق بر ادعاى قبلى عدم پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، حضور در بخشى از خاک ایران و ادامه حملات، تایید این مسئله بود و تلاش عراق و مجامع بین المللى وکشورهاى حامى آن در منطقه براى طرح صلح نه از روى اعتقاد بلکه به دلیل شرایط حادى بود که آنان را در موضع ضعف قرار داده بود و منافعشان را تهدید مىکرد. علاوه بر آن تصمیم گیرندگان سیاسى و فرماندهان نظامى ایران با توجه به برترى مطلق جمهورى اسلامى در این زمان حاضر نبودند بدون دستیابى به حداقل امتیاز (تنبیه متجاوز و گرفتن غرامت) قرارداد پایان جنگ را امضاء کنند. از این رو هدف اصلى ایران از ورود به خاک عراق و ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر وادار کردن جامعه بین المللى به تنبیه متجاوز بود تا از این رهگذر به ماهیت انقلاب اسلامى خدشه وارد نشود.

آنچه که در ذیل می خوانیم بخش مهمی از نقطه نظرات امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» در خصوص اجرای عملیات رمضان در آن مقاطع حساس دوران دفاع مقدس میباشد.

مراحل اولیه عملیات با پیشرویهای قابل توجهی همراه بود

در ابتدای عملیات رمضان قرارگاه فتح توسط سرلشکر حسنی سعدی و سرلشکر شهید حسن باقری اداره میشد که هر دو بزرگوار به همراه نیروهای خود داوطلب شدند که سخت ترین محور را جهت مقابله با دشمن بدست گیرند و این دو فرمانده به حدی هماهنگ و منسجم عمل کردند که توانستند خیلی سریع 15 کیلومتر از مواضع دشمن را در یک شب طی کرده و به کانال پرورش ماهی برسند، قرارگاه نصر هم همانگونه که پیش بینی میشد موانع خیلی سختی را پیش رو داشت و با تلفات سنگین متوقف شد و نتوانست پیشروی قابل ملاحظهای داشته باشد، لذا دستور دادند که تک نکند و همانجا مستقر شود.

همچنین قرارگاه فجر موفق شده بود دو رده از خط دشمن را بشکند و 4 تا 5 کیلومتر را جلو رفته و کار خود را از نظر عملیاتی انجام دهد. چون الحاق انجام نشده بود دشمن از جناح راست تثبیت شده بود، اما  محور وسط از نظر نظامی یکی از بهترین رخنهها بود که طول آن حدود 12 کیلومتر و عمق آن 15 کیلومتر بود در واقع همان محوری که شهید بزرگوار حسن باقری و سرهنگ حسنی سعدی داشتند، این یک رخنه منطقی بود که نیروها توانستند از آن استفاده کنند و آن را توسعه بدهند که حتی سرتیپ شهید صفوی فرمانده یکی از تیپهای زرهی لشکر 92 با یکی از برادران سپاهی ما از لشکر 8 نجف اشرف از آن رخنه جلو رفتند و با صدای خیلی ضعیفی اعلام کردند که ما کنار نهر کتیبان هستیم، یعنی نزدیک تنومه بصره شده بودند و این یک شرایط ایده آل بود که اینها میتوانستند دشمن را مورد تعرض جدی قرار دهند.

جناح راست ما قرارگاه فجر 4 تا 5 کیلومتر بیشتر جلو نرفته بود و جناح وسط رخنه کرده بود، لذا در آن جناح نیروی لازم را جهت پدافند در اختیار نداشتیم، تصمیم گرفتیم سریعتر خاکریز بزنیم تا این جناح را با خاکریز نگه داریم، اما ما پهلو داده بودیم و این خطر بود که از جناح راست آسیب ببینیم و همین طور هم میشد، این بود که دو اقدام کردیم یکی اینکه خاکریز بزنیم، اما دستگاهها کم بود و نیروها آنطور که باید تخصص کافی را در این رابطه نداشتند و یکی هم اینکه دشمن نمیگذاشت نیروهای خودی خاکریز بزنند. اقدام بعدی هم این بود که به قرارگاه نصر ابلاغ گردید که آزاد هست و سریعا از محور زید عبور کند و خود را به جناح راست جهت پدافند برساند. اینها هم اقدام کرده اما تا رسیدن به موضع مذکور دچار درگیری شدیدی با تانکهای تی72 دشمن شدند و دشمن با استراتژی دفاع متحرک در اینجا توانست مانع حرکت تدافعی نیروهای ما شده و در ادامه، این تیپ و لشکر خسارات سنگینی را متحمل شدند و برخی از فرماندهان هم در این محور به شهادت میرسند.

نیروهای ما چند بار تا کانال پرورش ماهی رفتند و چون جناح راست نتوانست مواضع خود را نگه دارد و توانایی ایجاد خاکریز و تصرف منطقه را نداشته لذا نیروهای جناح وسط برای اینکه از جناح راست ضربه نخورند به خط زید برگشتند. ما عکس هوایی از منطقه گرفتیم و دیدیم کلی تانک و نفربر دشمن منهدم شده و قتلگاهی از نیروهای دشمن مشاهده میشد و شب سوم نیروهای خودی دوباره تک کرده و موفق شدند در سه شب متوالی به کانال دست پیدا کرده و برگردند.

سردرگمی رزمندگان در خاکریزهای مثلثی دشمن

اما در دو مرحله دیگر این عملیات از جناح راست ما آمدیم تک کنیم و این باعث شد تا جناح وسط را رها کنیم از طریق قرارگاه فجر تک را ادامه داده که برای اولین بار با خاکریزهای مثلثی دشمن که نمونهاش را تا به حال ندیده بودیم مواجه شدیم شکل عجیبی داشت که نیروهای ما در داخل خاکریز سرگردان شده، ضربه میخوردند و دوباره بر میگشتند. دو شب هم به همین صورت تک کردیم و در نتیجه عملیات رمضان، عملیاتی بود انهدامی از یک طرف می توانیم بگوییم پیروزمندانه بود بخاطر اینکه دشمن را در هم شکست و به آنها تلفات وارد کردیم البته به خودمان هم تلفات وارد شده بود و از طرفی هم میتوانیم بگوییم این چنین نبود چون هدفمان رسیدن به کانال پرورش ماهی و عبور از نهر کتیبان و رفتن یک محور به نشوه بصره وهمچنین رفتن محور دیگر به سمت تنومه بود که این باعث میشد منطقه کوشک و طلائیه به نشوه و بطرف جنوب تا پل بصره به اشغال ما در بیاید که اینگونه نشد.

آزادسازی ۴۰۰۰ کیلومتر از سرزمینهای کشور

نیروهای ما در این عملیات شاید حدود  ۴۰۰۰ کیلومتر مربع را ما آزاد کردند و نفوذمان هم به بصره هم قابل پیش بینی بود البته ما این طرف شط العرب بودیم و اشغال بصره بستگی داشت که با چه سرعتی از پل بصره عبور کنیم که از این مرحله به بعد با جنگ شهری روبرو میشدیم در اینجا عملیات متوقف شده و به پایان رسیده بود.

تحلیل شهید صیاد شیرازی از عدم کامیابی کامل در عملیات رمضان

من سه گونه تحلیل را در رابطه با ناکامی در این عملیات دیدهام که با ارائه آن نظر خود را هم میگویم اول اینکه عدهای که فقط به بُعد نظامی مسئله نگاه میکنند و میگویند اگر جهاد سازندگی در این منطقه خاکریز زده بود و اگر به قرارگاه نصر نیروهای کمکی رسیده بود ما میتوانستیم رخنه را نگه داریم، اگرهایی میگویند که بیشتر جنبههای تاکتیکی دارد.

یک عده هم هستند که میگویند ما همه چیزمان برای پیروزی مهیا بود اما توجه به خدا کمتر و توجه به منیّتها بیشتر شد و یادمان رفت که نصرت دهنده کیست و باید همان روحیه و توکلی که در عملیاتهای طریق القدس، فتح المبین و بیتالمقدس داشتیم در این عملیات هم داشته باشیم. یک عده هم دشمن را قوی میکردند و میگفتند دشمن چون تا به آن روز در خاک ما میجنگید، بنابراین انگیزهای برای دفاع نداشت اما در اینجا انگیزه دفاع داشت.

هرکدام از این تحلیلها بنظر تا اندازهای صحیح است ولی چون نبرد و رزم ما بر مبنای اعتقاد و عقیده استوار بود من شخصا جزو آن دسته هستم که ضمن اینکه بعضی از ملاکهای دو بُعد دیگر را قبول دارم بعد اصلی را در این میبینم که میگوید اخلاص، توکل و توجه به خدا که در عملیات بیت المقدس داشتیم از فتح المبین بیشتر نبود اما به اندازهای بود که خداوند به ما نصرت بدهد اما در اینجا کم آوردیم حالت غرور به وجود آمده بود و البته یک مقدار ارتش و سپاه به طرف خود محوری رفتند یعنی ارتش برای خودش می گفت من هستم و سپاه برای خودش میگفت من هستم این دو تا من نمیگنجیدند کمی منها شروع شد یعنی احساس غرور و هیچکدام زیر بار یکدیگر نمیرفتند و خود به خود باید یکی از اینها باقی میماند و آن یکی میرفت، آن یکی میگفت تو برو برای خودت بجنگ که معلوم بود ضعیف میشد، حال هرکدام که میخواست باشد اگر دو تاییشان میخواستند باشند باید مثل گذشته یک دل و یک واحد میشدند تا در مقابل دشمن محکم ضربه بزنند اینجا اولین جایی بود که عقب نشینی را شروع کردیم و تا آن موقع عقب نشینی نداشتیم یعنی تا آن موقع عقب نشینیها خیلی کم بود اما در اینجا وقتی کمی فشار به رزمندگان آمد بلافاصله تعدادی عقب نشینی کردند.

برگرفته از کتاب تقویم دفاع مقدس بخش رمضان در رمضان

نظر شما
پربیننده ها