نحوه «عبور از خط»

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، حضور این جوانان اکنون دستمایهای برای نگارش آثار متعددی از سوی نویسندگانی شده که بر خود واجب میبینند در انتقال مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس به نسل فعلی و آینده کشور، تلاشی مجدانه داشته باشند.

«مهدی صفار»، از جمله افرادی است که قلم در دست گرفته و سعی دارد با روایت ایثارگریهای رزمندگان اسلام در دوران حماسه و ایثار، یاد آن دوران را همچنان در جامعه زنده نگاه دارد. به همین خاطر با نگارش کتابی به نام «عبور از خط»، به بیان سرگذشت نامه شهید «غلام رضا کیانپور» میپردازد.

شهید «غلامرضا کیانپور»، مطابق آنچه که در این کتاب آمده از نیروهای اطلاعات و عملیات لشکر۱۰سید الشهداء(ع) بوده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا تحت عنوان بسیجی و سپس با عضویت در سپاه به دفاع از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی کشورمان میپردازد تا اینکه در پاسداری از راهی که انتخاب کرده بود، به شهادت میرسد.

کتاب «عبور از خط» که در ۲۲۴ صفحه توسط نشر حکمت و عرفان با شمارگان ۲۱۰۰ نسخه، در دی ۹۲ برای دومین بار تجدید چاپ شده، ۱۶ صفحه ابتدایی را به تصاویر این سردار سپاه اسلام در دوران دفاع مقدس اختصاص داده است.

موضوعات این کتاب که در گفتوگو با خانواده و همرزمان این شهید گرانقدر تنظیم شده، مشتمل بر موضوعاتی مانند: «حماسه آغاز و انجام خاک»، «مرحله دوم عملیات بیت المقدس»، «والفجر مقدماتی»، «لبنان»، «عملیات در فکه»، «ابتدای کار لشکر»، «عملیات والفجر۸» و «عملیات کربلای ۵» است.

در بخشی از این کتاب آمده «در خرداد سال ۱۳۶۲ به طور رسمی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. در این زمان ابتدا به مدت سه ماه در پادگان امام حسین(ع) دوره آموزش نظامی را گذراند کمی بعد به نیروهای لشکر ده نیرو مخصوص سیدالشهدا(ع) پیوست و در معاونت اطلاعات ـ عملیات این لشکر انجام وظیفه کرد.

با کسب تجربه در این واحد و با توجه به هوش و ذکاوت و دقت در کار به عنوان جانشین معاونت اطلاعات ـ عملیات منصوب شد و تا زمان شهادت در این سمت باقی ماند.»

همچنین در بخش دیگری از کتاب که مربوط به حضور رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در سوریه جهت مقابله با اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی است، آمده: «روزی نیروهای اطلاعاتی خبر دادند که اسرائیلیها تصمیم دارند عملیاتی ایذایی در منطقه «جنتا» که محل استقرار آنها بود، انجام دهند؛ ... غلام که دستپاچگی نیروهای سوری را میدید، یک قبضه آر پی جی برداشت و با عجله به سمت نیروهای اسرائیلی حرکت کرد... غلام وقتی در موقعیتی مناسب قرار گرفت، ایستاد و قبضه آرپی جی را مسلح نمود. در این لحظه ناگهان چند نظامی سوری خود را به او رساندند ومانع شلیک شدند؛ ... گرچه غلام دلایل آنها را قبول نداشت، اما به ناچار پذیرفت و به عقب برگشت.»

نویسنده در ادامه درباره نحوه شهادت «غلامرضا کیانپور» در عملیات کربلای ۵ نیز این گونه عنوان میکند:«ضد هواییهای عراقی و دوشکاها از درون سنگرهای بتونی آتش ... یکدیگر را پوشش میدادند. در این هنگام غلام رو به یکی دونفر از نیروها که آر پی جی در دست داشتند کرد و فریاد زد: سربع آن دوشیکا را منهدم کنید!!

آنها که ترسیده بودند، اطاعت نکردند ناچار غلام یکی از قبضهها را برداشت و به سمت ضد هوایی رفت. شلیک آرپیجی با دوشیکا همراه شد و در یک لحظه خاموش شد. کسی غلام را ندید. او آرام به روی زمین افتاده بود.

با عقب نشینی عراقیها، وقتی نیروها خود را بر بالین غلام رساندند او طلب آب کرد اما آبی در دسترس نبود. چشمان غلام آرام آرام به روی هم آمد و هر لحظه قامت نیروهای مقاومش را تیره تر و تیره تر میدید. آنجا بود که کمر حاج کلهر شکست.»