سوالی که بعدا مطرح میشود و باید به آن پاسخ داد این است که این تعداد جشنواره چقدر به رشد و اعتلای سینمای ایران کمک میکند. وقتی اغلب این جشنوارهها سبب تعامل با سینمای جهان نمیشود و مرتب کارگردانها همان تجربههای گذشته را تکرار میکنند، جز از دست رفتن سرمایههای مادی و معنوی چه عایدی دیگری برای جامعه سینمایی خواهد داشت.
جشنواره باید بیشترین توان خود را صرف اعتلای کمی و کیفی فیلمها و صدور آن، به آن سوی مرزها کند و در عین حال آثار طراز اول سینمای جهان را وارد کند. رشد فرهنگ فقط به صدور آن بستگی ندارد. هم فیلمسازان و هم مخاطبان نیازمند گفتوگوی فرهنگی مناسب هستند تا از این طریق مطالعات فرهنگی خود را افزایش دهند. این امر سبب میشود تا کارگردانها به دستور زبان سینمایی کاراتری برسند که لازمه هر اثر هنری است.
جشنواره «سینما حقیقت» که امسال یازدهمین دوره خود را در آذر ماه برگزار خواهد کرد چنین رویکردی دارد. این جشنواره در این 10 سال به دستاوردهایی رسیده که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. رشد چشمگیر سینمای مستند، ایجاد انگیزه و جسارت در بین کارگردانان برای ساخت آثار مستند، تنوع در ژانرهای گوناگون از مستندهای اجتماعی، پرتره، حیات وحش، قوم نگارانه، تاریخی گرفته تا سینمای مقاومت از مهمترین نتایج «سینما حقیقت» است که متاسفانه دیده نشده یا سعی میشود دیده نشود.
تنوع ژانر در سینمای مستند دستاوردی است که جشنواره «فیلم فجر» بعد از چهار دهه تجربه به آن دست نیافته است. انتظار نیست همه آثار راه یافته به این جشنواره همه استانداردهای سینمایی را داشته باشند. چرا که تحقق چنین انتظاری ممکن نیست. با این حال بیش از نیمی از آثاری که در «سینما حقیقت» پذیرفته و اکران میشود واجد ارزشهای سینمایی هستند.
انتظار این است که تنهاترین جشنواره سینمای مستند حداقل از سوی مستند سازان مورد حمایت قرار گیرد. در شرایطی که اغلب جشنوارهها به سینمای مستند عنایتی ندارند و آن را جدی نمیگیرند چرا باید به هر بهانه تنها جشنواره حرفهای سینمای مستند را با انتقادهای غیر منصفانه زیر سوال ببریم.
بعد از اعلام نتایج بخشهای مختلف یازدهمین جشنواره «سینما حقیقت» طبق معمول تنور انتقاد علیه برگزارکنندگان آن چنان گرم شده که به قیمت سوزندان کلیت جشنواره پیش خواهد رفت. طبیعی است که هیچ جشنوارهای نخواهد توانست همه انتظارات فیلمسازان را برآورده کند و حتما مخالفانی خواهد شد.
برخی از معترضان به جشنواره معتقدند که اصلا هیات انتخابی وجود ندارد و این جشنواره ملاک پذیرفته شدن را نامهای آشنا و آثار تولید شده خود میداند. سوال اینجاست که اگر فیلمسازان به ساز و کار جشنواره معترض هستند چرا آثار خود را به این جشنواره میفرستند.
بهتر نیست به جای اعتراضها و انتقادات تخریب کننده کمی تامل کنیم و آثار خود را مورد بازنگری قرار دهیم. چرا همیشه مشکلات کار را در جای دیگری جستجو میکنیم در حالی که ممکن است اشکال کار در آثاری باشد که تولید میکنیم. جشنواره «سینما حقیقت» هر چند به اهدافی که باید نرسیده اما همواره مسیر رو به رشدی را پیموده که با توجه به مشکلات متعدد در زمینه تامین بودجه، مکان برگزاری جشنواره، دعوت از میهمانان خارجی و ... جای تقدیر دارد.
مسلما اعتراضات عزیزانی که آثارشان به جشنواره راه پیدا نکرده باید شنیده شود چه بسا که حقی از کسی هم تضییع شده باشد. اما این اعتراضات باید شکل مدنی به خود بگیرد نه اینکه حالت تخریبی داشته باشد. ایجاد فضایی پر از سوءتفاهم در نهایت به نفع سینمای مستند کشور نخواهد بود. همه دوستانی که آثارشان در جشنواره پذیرفته شده یا نشده باید با همدلی و همزبانی در جشنواره یازدهم «سینما حقیقت» حضور پیدا کنند و آن را به بهترین شکل ممکن خود برگزار کنند.
دریافت چند سیمرغ از جشنواره فجر برای سینمای مستند اتفاق مبارکی بود و نباید از این نکته غافل شد که «سینما حقیقت» در این موفقیت تاثیر داشته است. برای به دست آوردن موفقیت بیشتر در حوزه مستند، به جای تخریب و تضعیف «سینما حقیقت» باید به اشتباهات احتمالی آن به دیده اغماض نگاه کرد و به اصطلاح به نیمه پر اتفاق نگاه کرد.
انتهای پیام/ 161