مروری بر زندگی‌نامه شهید «اسماعیل غیابی»

«اسماعیل غیابی» در سال 1309 در شهرستان سلماس متولد شد و سرانجام در 27 مهر 1366 به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۷۴۴۴۰
تاریخ انتشار: ۰۳ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۱:۲۹ - 23March 2023

مروری بر زندگی‌نامه شهید «اسماعیل غیابی»///اتو نشر

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، «اسماعیل غیابی» در هفدهم آبان سال 1309 در هشتراک شهرستان سلماس در یک خانواده مذهبی قدم به دنیا گذاشت. معنویت مذهبی حاکم بر محیط خانواده، شرکت در مراسم اعیاد و سوگواری‌های ائمه، تذکر والدینش درباره مسائل شرعی و اخلاقی و سیره خاندان رسالت نقش مهمی در تربیت اسلامی او داشت.

وی پس از گذراندن دوران پرشور کودکی به دلیل نبود امکانات آموزشی در روستا از تحصیل بازماند و لذا شغل کشاورزی اختیار کرده و در روستای زادگاهش مشغول کار می شود.

اسماعیل غیابی به تاکید اسلام و سنت مسلمانان در سن 21 سالگی ازدواج کرد که ثمره زندگی مشترک وی 3 فرزند است.

وقتی آتش بیداری به خرمن خواب زدگان افتاد و امام (ره) ندای نهضت اسلامی را سر داد، او با شور علاقه به عرصه مبارزه با طاغوت قدم نهاد و با حضور و شرکت در راهپیمایی ها و پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) فعالیت کرد و انقلاب را تا به ثمر نشستن درخت پیروزی یاری کرد.

شجاعت، تواضع، خیرخواهی مردم و مهربانی، اقامه نماز اول وقت، رعایت اخلاق و شئونات اسلامی، تربیت صحیح فرزندان و دوری کردن از غیبت از خصوصیات بارز و ویژگی های برتر رفتاری اش بود و با رفتار و اعمال خود این ویژگی ها را به خانواده نیز انتقال می داد.

اسماعیل غیابی در عین حال که امورات تحصیلی فرزندانش را جدی می گرفت با علاقه ای که به آموختن علم و تحصیل داشت توانست با شور و شوق فراوان مدرک پنجم ابتدایی را از نهضت سواد آموزی اخذ کند.

او انقلاب را نعمت بزرگ الهی می دانست و حمایت از انقلاب و فرامین حضرت امام (ره) را وظیفه هر مسلمان می شمرد و لذا از همان بدو پیروزی انقلاب در پایگاه بسیج مسجد محله ثبت نام کرده و در جهت صیانت از انقلاب شبانه روز فعالیت می کرد.

بعد از شروع جنگ تحمیلی وقتی منادی عشق بر قله ایمان صلای سرخ عاشورایی اش را سر داد شهید اسماعیل غیابی بدون استخاره و مصلحت اندیشی به فراخوان حسین زمان لبیک گفته و به عنوان راننده عازم جبهه های خون و شرف شد.

هیچ راهی را جز خط سرخ شهادت و رسیدن به یاران سفر کرده برای جبران گناهان ناکرده خود نمی دانست.چون بیشتر دوستانش شهید شده بودند برای رسیدن به یاران سفر کرده اش شب و روز دست در آسمان داشت و حرف دلش این بود که: خدایا دعای مرا مستجاب کن و شهادت شهدای کربلا را نصیب من قرار بده.

وی در تاریخ 3 اردیبهشت 1366 در منطقه عملیاتی دوپازای سردشت بر اثر اصابت تیر از ناحیه پا به شدت مجروح می شود که جهت مداوا با آمبولانس به بیمارستان منتقل می شود ولی متاسفانه در حین انتقال ماشین حامل او در راه واژگون می شود و در نهایت منجر بهقطع نخاع شدن او می شود.

سرانجام این جانباز 70 درصد بعد از 4 سال زمین گیری قطع نخاعی با تحمل درد و رنج زیاد در تاریخ 27 مهر 1366 دعوت حق را لبیک گفته و به فیض شهادت نائل می شود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار