به مناسبت سالروز وفات حضرت زینب(س)؛

تنهایی امام ریشه در دنیاطلبی مردم دارد

15 رجب پیش از آنکه روز رحلت حضرت زینب(س) باشد، یادآور روز عاشوراست و غیر از این هم نمی‌تواند باشد؛ چرا که حضرت زینب(س) بخشی مهم از عاشورا را با خود دارد.
کد خبر: ۷۹۰۳۷
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۳ - 23April 2016

تنهایی امام ریشه در دنیاطلبی مردم دارد

گروه فرهنگ و هنر دفاع مقدس ـ رسول حسنی: 15 رجب سالروز رحلت حضرت زینب(س) است. این روز یادآور مصائب بانویی است که با همه تاثیرش در ارائه پیام عاشورا همچنان قدرناشناخته باقی مانده است. این بانوی مکرم اسلام چنان حقی بر جامعه اسلام و بخصوص تشیع دارد که بخش مهمی از پویایی آن را مدیون ایشان هستیم به همین مناسبت خطبه حضرت زینب(س) در شام را بار دیگر مرور میکنیم.

تنهایی امام ریشه در دنیاطلبی مردم دارد

حضرت زینب(س) در شام همچنان به رسالت امامان(ع) قبل از خود تاسی نمود و از در انزار وارد شدند. اما مخاطب این پیام فقط یزید نیست. قطعا هیچ شبههای در این حدیث که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا وجود ندارد و در تداوم این حدیث همین روشنگری و رسوا نمودن یزیدیان تا همیشه تاریخ تداوم دارد.

واکاوی سخنان حضرت زینب(س) در این خطبه به نکات آشنایی میرسیم که در خطبههای حضرت زهرا(س) وجود داشت. در هر دو خطبه دو نکته اساسی مد نظر این دو بانوی بزرگ اسلام بود. تنها گذاشتن امام و دنیاپرستی هر دو مثل دو روی سکه هستند.

طلحه و زبیر هر دو به خاطر محروم شدن از ملک روم و ری سبب به راه افتادن جمل شدند و عمرسعد در آرزوی داشتن حکومت ری سبب کشته شدن امام زمان خود شد.

منظر دیگر این است که خدا در ظاهر جبهه باطل را پیروز میدان میکند تا عقول مردم را بیازماید و از این طریق ولایتپذیری آنها را بسنجد. چنانکه حضرت زهرا(س) در خطبه مشهورشان فرمودند امام مثل خانه کعبه است؛ امت باید به سمت امام بروند، نه آنکه امام به طرف امت.

با این حال در روزهای نزدیک به عاشورا امام حسین(ع) خود به سراغ شخصی به نام عبیدالله بن حر جعفی رفتند تا او را با خود همراه کنند.

اما عبیدالله که حب دنیا در دل داشت و در آرزوی داشتن بهترین و اصیل ترین اسبها بود؛ نپذیرفت که همراه امام باشد و دست رد به سینه امام زمان خویش زد.

حضرت زینب(س) دقیقا روی همین مسئله که به زودی یزید برای محاکات برانگیخته خواهد شد، تاکید دارد؛ چرا که عاقبت کار متقین هستند که پیروزیشان حتمی است. بحث دیگر این است که هیچ کس نمیتواند خدا را بشناسد و بپرستد، مگر آنکه در صراط ائمه(ع) باشد. با این پیشزمینه متن خطبه حضرت زینب(س) در شام را مرور میکنیم.

حضرت زینب (س) بعد از حمد و سپاس خدا و درود بر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

مهلت دادن به کفار

راست گفت خدای سبحان که فرمود: «سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آنها استهزاء نمودند.»

ای یزید! آیا اکنون که زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را همانند اسیران به هر سو کشاندی، میپنداری ما به نزد خدا خوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامی هستی؟ و تصور کردی این نشانه قدر و منزلت تو در نزد خداست؟ آیا از اینکه دیدی دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و مُلک و خلافت ما در اختیار تو قرار گرفته است، باد غرور به بینی انداخته و به خود بالیدی و خرم و شادمان شدی. پس کمی آهستهتر! آیا سخن خداوند را فراموش کردی که فرمود: «آنها که کافر شدند و راه طغیان پیش گرفتند تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت میدهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت میدهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده شدهاست.»

زشتی رفتار یزید

ای پسر کفار آزاد شده؛ آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پردهها بنشانی، ولی دختران رسول خدا(ص) را اسیر کرده و به این سو و آن سو بکشانی و در حالی که پرده حرمت آنان را دریده و چهرههای آنان را در معرض دید مردم قرار دادهای، آنها را توسط دشمنان در شهرهای مختلف بگردانی تا مردم هر کوی و برزن به تماشای آنان بنشینند و افراد دور و نزدیک و پست و شریف به چهرههایشان چشم بدوزند، در حالی که مردان و حمایتگرانِ آنان همراهشان نبودند؛ ولی چه سود از این سخنان، زیرا چگونه میتوان به حمایت و مراقبت آن کس امید داشت که جگر پاکان را به دهان گرفته و گوشتش از خون شهیدان روییده؟! کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع میتوان داشت و چگونه در دشمنی ما اهل بیت شتاب نکند آن کس که به ما با غرور و با نفرت، خشمگینانه و کینه توزانه نگاه میکند و آنگاه بیآنکه احساس گناه کند و ظلم و ستم خود را بزرگ بشمارد و مغروران همیگوید «ای کاش اجداد من بودند و این صحنهها را میدیدند و از شادی و سرور فریاد میزدند و میگفتند:ای یزید! دست مریزاد.»

این شعر را در حالی میگویی که با چوب بر لب و دندان ابا عبدالله(ع)، سید جوانان اهل بهشت، میزنی! چرا این شعر نخوانی حال آنکه دلهای ما را مجروح و زخمناک نمودهای و اصل و ریشه ما را با ریختن خون ذریه رسول خدا(ص) و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب بریدهای؟

آنگاه پدران و نیاکان خود را ندا میدهی و گمان داری که ندای تو را میشنوند. زود باشد که به آنان ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی، نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را کردی.

نفرین بر یزیدان

بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد و فرو فرست غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت.ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را و زود باشد که بر رسول خدا(صلیالله علیه و آله) وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریة او را، و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را، در هنگامی که خداوند جمع میکند پراکندگی ایشان را، و میگیرد حق ایشان را «و گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه ایشان زندهاند و نزد پروردگار خود روزی میخورند.» و کافی است تو را خداوند از جهت داوری و کافی است محمد(صلی الله علیه و آله) تو را برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت.

عاقبت ستمکاران

و بزودی آن کس که کار حکومت تو را فراهم ساخت و تو را بر گردن مسلمانان سوار نمود، بداند که پاداش ستمکاران بد است و در یابد که مقام کدام یک از شما بدتر و یاور او ضعیفتر است. و اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم میکنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار میشمارم، این جزع و بیتابی که میبینی نه از ترس قدرت و هیبت توست، لکن چشمها گریان و سینهها سوزان است.

شکایت به خداوند

چه سخت و دشوار است که نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء که حزب شیطاناند، کشته گردند و خون ما از دستهایشان بریزد، و دهان ایشان از گوشت ما بدوشد و آن جسدهای پاک و پاکیزه را گرگهای بیابان سرکشی کنند، و کفتارها در خاک بغلطانند (کنایه از غربت و بیکسی آنها). ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت )ضرر) تو گردد، در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که از پیش فرستادهای، و نیست خداوند بر بندگان ستم کننده، به خدا شکایت میکنیم و بر او اعتماد مینماییم.

جاودانگی اهل بیت(ع)

ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید، هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، رای تو، سست و روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است، در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد. سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و مغفرت ثبت کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گرداند، از خدا میخواهیم که ثواب آنها را کامل کند و بر ثوابشان بیفزاید، و برای ما نیکو خلف و جانشین باشد، که اوست خداوند رحیم و پروردگار ودود، و ما را کافی در هر امری و نیکو وکیل است.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار