جنگ پابرهنه؛ روایتی از رنج‌های جانکاه و ناپذیرفتنی

در جنگ پابرهنه، مخدومی هر از گاهی با توصیفات خود، خواننده را شیفته حال و هوای جبهه‌ها می‌کند و از سیر داستان خارج و به توصیف پیرامون خود می‌پردازد و این برای نسل جوانی که با فضای جنگ آشنا نیست، جذاب است.
کد خبر: ۶۸۷۶
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۶ - 27November 2013

جنگ پابرهنه؛ روایتی از رنج‌های جانکاه و ناپذیرفتنی

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، کتاب "جنگ پابرهنه" نوشته رحیم مخدومی شامل 25 فصل با عناوینی از جمله صحابی پا برهنه، نیایش، یک مؤمن یک گردان، ابوطیاره، من برای دیگران، پا برهنهها، جمال خورشید، منبر، این روزها، عقربها، شام آخر و ... میباشد.

معروفترین اثر رحیم مخدومی که میتوان آن را به نوعی هم داستان بلند گفت و هم سفرنامهای به مناطق جنگی (چرا که به زبان اول شخص بیان شده است) جنگ پابرهنه است.

در این اثر، مخدومی هر از گاهی با توصیفات خود، خواننده را شیفته حال و هوای جبههها میکند و از سیر داستان خارج و به توصیف پیرامون خود میپردازد. این در حالی است که نه تنها رشته کلام از دست نمیرود، بلکه برای نسل جوانی که با فضای جنگ آشنا نیست، بیشتر جذاب است.

مخدومی در فصل سوم کتاب، محیط آلوده شهر را از دید رزمندهای که تازه از خط برگشته، به گونهای توصیف میکند که انسان از اینکه در چنین فضایی زندگی کرده، احساس خسران میکند.

در بخشی از این کتاب میخوانیم:

ناگهان یکی دوان دوان میآید و میگوید دویست تا عراقی از پل عبور کردند، الان محاصرهمان میکنند، تصمیم گیری در یک گردان بدون فرمانده مشکل است. ولی باید چارهای اندیشید. شجاعانهترین فکری که به نظر میرسد این است: نیروهایمان از حوالی پل کنار بکشند و با مهمات باقی مانده جلوی پیشروی عراقیها را از روبرو بگیرند. عدهای که کشته شوند مابقی پا به فرار میگذارند. همه در فکر چارهاند که ناگهان مجتبی طاهرخانی دیوارش را برمیدارد و به طرف پل میرود.

تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب جنگ پا برهنه

مقام معظم رهبری در تقریظی بر کتاب جنگ پا برهنه مینویسند: "این انعکاس از رنجهای مردم پابرهنه است که به خصوص در مقایسه با فداکاری همین مردم، بسی جانکاه و تلخ و ناپذیرفتنی مینماید.

وقتی روح لطیف و حساس منظره این هر دو را به چشم دیده بلکه با آن زیسته باشد، با زبانی به همان تلخی آن را روایت میکند، البته توسن خیال اهل هنر همیشه و در همه میدانها از واقعیت پیشی میگیرد.

در روایتهای دیگر از همین جبهه و همان خط و در مقابله با همان دشمن، چیزی از همه برجستهتر است و شیرینتر و آن تواضع و چندان ندیدن کار خود در مقابل کار دیگرانی که آنان نیز در جبههای دیگر، اما باز در برابر همان دشمن و به عشق همان خدا، تلاش کرده و عرقی ریختهاند، اگر چه خطر در همه میدانها یکسان نیست.

 همه کسانی را که فیض آن جبهه را نبردهاند، اهل دنیا و دلبسته به تعلقات آن ندانستن، و زحمت و مرارتی را که خود برای خدا بردهاند بر سر دیگران خرد نکردن .. و این صفت پاکان و پارسایان است.

این خصوصیت در این نوشته که از جهات بسیار: زبان، تصویر، پردازش و بخصوص استفاده خوب از آیات قرآن، خیلی خوب است، به چشم نمیخورد.

و افسوسِ دیگر آنکه فرق است میان اینکه کسی از بسته شدن دروازه جهاد و شهادت غمگین شود و حسرت بخورد اما با این حال از عمل به وظیفهای که مصلحت اسلام و مسلمین بر دوش همه نهاده خرسند باشد و اینکه کسی اصل را بر تشخیص خود ـ اگر نگوئیم میل خود ـ نهاده و قبول ختم جنگ را خیانت و کار شیطان و توطئه دشمن بداند.

نظر شما
پربیننده ها