حجت الاسلام ذوالنور:

بیگانه بودن دولتی‌ها نسبت به جنگ از مظلومیت‌های دفاع مقدس بود

حجت الاسلام ذوالنور گفت:حضرت امام(ره) معتقد بودند که برای نجات بشریت و برای حاکمیت ارزش‌های دینی باید جنگید.
کد خبر: ۲۳۵۱۶
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۶ - 18July 2014

بیگانه بودن دولتی‌ها نسبت به جنگ از مظلومیت‌های دفاع مقدس بود

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، شاید اولین تصویری که از حجت الاسلام ذوالنور دیده ایم، قرائت پیام رزمندگان روحانی خطاب به حضرت امام توسط او بود. پیامی که اشک رزمندگان را درآورد. ذوالنور در دوران دفاع مقدس، 84 ماه در جبهه های جنوب و غرب کشور حضور یافت و در اکثر عملیات های بزرگ و کوچک نقش مؤثّر و فعّال داشت و به دلیل ارائه نظرات نو، بدیع و کارآمد در مسائل فرهنگی، دفاعی و نظامی، در میان مسئولین و فرماندهان جبهه و جنگ مطرح شد و به خاطر رشادتهای دوران دفاع مقدس، مفتخر به دریافت نشان فتح از دست مبارک فرماندهی کل قوا و رهبر معظّم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی امام خامنه ای (مدّ ظلّه العالی) گردید. او نیز از آنهایی است که پذیرش قطعنامه برایش بسیار تلخ بوده و درد دل فراوان دارد. عصر یک روز تابستانی به سراغ او رفتیم تا زخم بیست و چند ساله را اینبار با اندیشه بگشاییم.

تحلیل حضرتعالی از اندیشه های دفاعی امام خمینی(ره) چه می باشد؟

 اندیشههای دفاعی امام خمینی(ره) تابعی از اندیشههای عمیق دینی جهانبینی حضرت امام است. با توجه به اینکه اسلام برای جهاد و دفاع جایگاه ویژهای را در نظر دارد اندیشههای دفاعی حضرت امام دقیقاً مُرّ اندیشههای دینی و اعتقادات دینی در خصوص بحث دفاع بود لذا با توجه به اینکه انقلاب اسلامی به تازگی به پیروزی رسیده بود و دنیا در آن زمان دو قطبی بود، بخشی از دنیا زیر سیطرهی ابرقدرت غرب با محوریت آمریکا و با ایدهی کاپیتالیسم و سرمایهداری بود و بخش دیگری از دنیا هم زیر یوغ کمونیسم و سوسیالیسم بود. حالا پیروزی انقلاب اسلامی در حقیقت یک شگفتی در دنیا ایجاد کرد و دو اردوگاه غرب و شرق را پریشان نمود، ما هیچ وقت جنگی را علیه کسی آغاز نکردیم بلکه غرب و شرق بودند که احساس کردند جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و اندیشهی حاکمیت دینی در حقیقت دشمن مشترک آنها است و جنگ را به ما تحمیل کردند. البته حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) با نگاه دین به موضوع جهاد، دفاع و دفاع مقدّس نگاه میکردند. در همان زمان هم امام بارها موضع خود را به صورت صریح اعلام فرمودند، کلمات نورانی و بیانات نورانی حضرت امام داشتند که محرّک، مهیّج و در حقیقت وسیلهی مقاومت عزیزان ما بود، عامل مقاومت رزمندگان و مردم ما بود. من نمونهها را عرض میکنم که حضرت امام اگر میخواست تأکید بر دفاع مقدّس و پیروزی بر دشمن داشته باشد از آیات قرآن استفاده میکرد اینکه خدمت شما عرض شود «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَة»[1]یعنی حضرت امام لجاجت نعوذ بالله، مباحث سیاسی، کشمکشها، چالشهای اجتماعی و سیاسی و مادی و اقتصادی را عامل جهاد نمیدانست. آن هدف غایی جهاد دینی که رفع فتنه بود مدّ نظر امام بود. امام معتقد بود که برای نجات بشریت و برای حاکمیت ارزشهای دینی باید جنگید. چطور امام حسین (علیه السّلام) در آن فراز کوتاه از فرمایشات ایشان خطاب به محمد حنفیه که موسوم شده به وصیتنامه حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) میفرماید «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی (ص) أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع)»[2] امام حسین میفرمایند من از روی زیاده خواهی کشورگشایی، ظلم، فساد حرکتم را شروع نکردم. من میخواهم در امّت جدم اصلاح ایجاد کنم، من میخواهم امر به معروف کنم یعنی معروف، خوبی و نیکی را حاکم کنم، جلوی منکر و زشتی را بگیرم. لذا حضرت امام هیچ وقت در اندیشههای پاک و نورانی خود که در گفتار الهی ایشان متجلّی میشد صحبت از انتقامجویی نداشتند صحبت از کشمکشهای مادی نداشتند امام مقابلهی با فساد و فتنه و ریشهی فتنه که استکبار است، مدّ نظرشان بود لذا «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَة» از آن آیات نورانی است که در فرمایش حضرت امام فراوان تکرار میشد. یک زمانی که بحث این بود که ما وارد خاک عراق شدیم، چون جنگ ما چند مرحله داشت یک مرحله هجوم متجاوز بود، مرحلهی دوم ما زمینگیر کردیم دشمن را و پیشروی او را متوقف کردیم، مرحلهی سوم عملیاتهای کوچک و بزرگی بود که برای آزاد سازی خاک خودمان از اشغال دشمن انجام دادیم، مرحلهی چهارم ورود به خاک دشمن بود. بعضیها شبهه ایجاد میکردند که حالا که ما دیگر بخشی از خاکمان را آزاد کردیم چرا داخل فاو بشویم، چرا کجا برویم، چرا داخل حلبچه بشویم، خوب حضرت امام در مقابل این القائات بیربط و مرموز موضع گرفتند، فرمودند تا جایی که دفاع باید کرد پیشروی باید کرد. لذا اینجا خاک مبنای حرکت امام نیست که امام بگوید هدف ما رسیدن به مرز است نه اگر دشمن پشت مرز خودش است ولی برای ما تهدید است دشمن هجومهایش را، مثلاً ما فاو را که گرفتیم سامانهی را داری عراق و موشکی دشمن در فاو بود که صدور نفت ما را از خلیج فارس با مشکل روبرو کرده بود و نفتکشهای ما را مورد هدف قرار میداد لذا اینجا طبیعتاً ما باید نقطهی اتکای دشمن برای هجوم را از بین ببریم. لذا امام فرمود تا جایی که دفاع باید کرد پیشروی باید کرد و حضرت امام بر جهاد دفاعی با ابعاد و گستردگی خودش اعتقاد داشتند و بر همین مبنا هم حرکت کردند.

 

با توجه به تاکیدات فراوان امام خمینی(ره) در خصوص بیداری ملت ها، نسبت دفاع مقدس را با بیداری اسلامی چگونه می دانید؟

 

اندیشههای نورانی امام خمینی(ره) بسیار وسیع و ذوابعاد است. یک بُعد اندیشهی حضرت امام این بود که حکومت باید حکومت الله باشد چطور حکومت خدا اتفاق میافتد. خدا که خودش نمیآید زمین مثلاً حکومت کنند. حاکمیت دینی که خدا فرستاده، حاکمیت احکامی که خدا تعیین کرده، فقه حکومتی، احکام سیاسی و حکومتی اسلام، احکام اجتماعی اسلام، اینها باید محقق بشود. آن رشد و کمال و تعالی که گفته متعال هم برای انسان در نظر گرفته، هم ابزار آن را تهیه کرده و هم از انسان مطالبه میکند که انسان به مدارج عالیهی کمالی که هدف خلقت بوده نائل بشود و برسد جز با حاکمیت دینی و پیاده شدن احکام نورانی اسلام ممکن نیست. اگر بخواهد این احکام پیاده شود باید حاکمیت دینی شکل بگیرد، باید حکومت دینی شکل بگیرد. خوب حضرت امام بر همین اساس آنهایی که با غیر دین حکومت میکردند را امام طاغوت میدانست و قرآن کریم هم تصریحات فراوانی در این زمینه دارد که من نمیخواهم متعرّض شوم من فقط مقدّمه را عرض میکنم که به پاسخ به اصل سؤال برسم. برای مقابلهی با این تفکر دینی حضرت امام و حاکمیت دینی استکبار جهانی دو تا کار را کردند یکی اینکه بتوانند انقلاب اسلامی را مضمحل کنند، نظام اسلامی را که منادی چنین اندیشهای است و محور چنین اندیشهای ساقط کنند و مضمحل کنند و اگر نتوانند، جلوی صدور انقلاب را بگیرند و در داخل مرزها محدود و محصورش کنند، لذا در ابعاد مختلف کار کردند با گروهکهای ملحد و مزدوری که پشتیبانی کردند و به جان مردم ما انداختند به شکلی که ما در دوران انقلابمان و پس از پیروزی انقلاب تا به امروز صدها هزار شهید داشتیم و این رقم، رقم کمی نیست. از ترور شخصیتهایی مثل آیت الله شهید مطهری و مفتح و بهشتی بگیرید تا برسد به سایر مردم کوچه و بازار. تحریم اقتصادی و نظامی، بایکوت سیاسی، جنگ و عملیات گستردهی روانی و تبلیغاتی و جنگ هشت سالهای که در مقیاس وسیع و گسترده بر ما تحمیل کردند تلاش آنها در جهت همین دو تا هدف بود اضمحلال نظام اسلامی و از بین بردن انقلاب اسلامی بود و دوم محدود کردن و محصور کردن انقلاب. محدود کردن و محصور کردن هم کمتر از آن هدف اوّل نبود. آنها میخواستند یک چنین الگوی موفقی در دنیا شکل نگیرد که منشأ حرکات دیگری در کشورهای دیگر و در منطقهی منفعتی آنها باشد. لذا دیکتاتوریهای آنها تهدید میشد اگر این الگو سرایت به بیرون میکرد پس تلاش میکردند که نگذارند صادر بشود و هرچه زودتر بتوانند در عمل جمهوری اسلام و مسئولین نظام تغییر ایجاد کنند، تغییر رفتار را القا کنند. فشارها یکی از دلایل آنها هم همین بود و از این هم یک هدفی را تعقیب میکردند مقام معظّم رهبری در دوران اصلاحات یک خطبهی نماز جمعهی تهران را اختصاص دادند به پاسخ این سؤال که اروپا و آمریکا دارند تلاش میکنند که ما را پای میز مذاکرهی با آمریکا بکشانند و روابط ما را با آمریکا حسنه کنند و از طرفی ما را تسلیم آمریکا کنند. آنها میخواهند این معنا را القا کنند به نهضتهای آزادیبخش به جنبشهای اسلامی، به وجدانهای بیدار و افکار بیدار دنیا که جمهوری اسلامی این همه هزینه داد بیست سال و سی سال و کمتر و بیشتر ایستاد و این همه شهید، این همه سختیها آخرش به دامن آمریکا برگشت. راهی که فرجام آن و پایانش معلوم است شما چرا میخواهید شما که از جمهوری اسلامی ریشهدارتر و مقتدرتر نیستید، یأس را القا کنند و یکی از اهداف مهم جنگ، تحمیل جنگ بر ما همین بود که نگذارند این الگو باقی بماند یا جلوی الگو شدن آن را بگیرند با محصور کردن آن در داخل مرزهای خودمان ولی بحمد الله فرهنگ انقلاب اسلامی، فرهنگ ایستادگی و مقاومت، فرهنگ عدالت خواهی، فرهنگ استعمار ستیزی، فرهنگ دینگرایی فرهنگ بیداری از انقلاب اسلامی به دنیا صادر شد لذا اگر ما میبینم امروز در منطقهی خاورمیانه و کشورهای عربی و اسلامی شاهد این خیزش و تحرّک مسلمانها هستیم لازم نیست ما این را عرض کنیم بلکه از دو منبع یا چند منبع دیگر این قابل اثبات است نگرانیها و اظهارنظرهایی که غربیها خودشان دارند در این مورد، که جمهوری اسلامی را مؤثّر و عامل این ناآرامیهای منطقه به تعبیر آنها میدانند یا از زبان رهبران این نهضتهای اسلامی که در منطقه است که الگوی مسلّم خودشان را جمهوری اسلامی میدانند و حساسترین مقطع حزب جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدّس بود یعنی در حقیقت امام در فرمایش خود فرمود که ما در جنگ انقلاب اسلامی خود را صادر کردیم ما در دفاع مقدّس انقلاب اسلامی را صادر کردیم و این بیان نورانی حضرت امام اثبات میکنند و تصریح دارند که دفاع مقدّس ارتباط مستقیم و قطعی با بیداری اسلامی در منطقه داشته به هر حال فرسایشیترین جنگ دوران ما بود، هشت سال دنیا شاهد مظلومیت ما، شاهد وحدت و یکپارچگی جبههی استکبار جهانی علیه ما بود به هر حال به این افراد بیدار، افراد روشنفکر، افکار آگاه دنیا متوجه این موضوع شدند و حقّانیت جمهوری اسلامی در دفاع مقدّس ثابت شد که الگو بودن جمهوری اسلامی را تثبیت کرد بنابراین ارتباط مستقیم و کامل بین این دو مقوله وجود دارد.

 

آیا دولت هایی که در زمان جنگ بر سر کار بودند و بخصوص دولت اقای موسوی به عنوان مدیریت اجرایی توانستند خود را با اندیشه های دفاعی امام خمینی(ره) هماهنگ کنند؟

 

دولتهای متعددی در زمان دفاع مقدّس داشتیم با توجه به اینکه هشت سال جنگ ما به درازا کشید دولتها متعدد اما طولانیترین دولت، دولت آقای میرحسین موسوی بود در این زمینه، آن زمان به هر حال ما اعتقادمان این است که آنطور که دید حضرت امام بود و نگاه حضرت امام در بحث دفاع بود دولت ما با همهی توان وارد میدان نشد لذا یکی از گلههای عزیزان رزمندهی ما در دوران دفاع مقدّس بیگانگی دولت با جبهه و جنگ بود البته منابع کشور تا حدودی برای دفاع مقدّس بسیج شده بود ولی میتوانست مدیریت دولت بهتر از اینها باشد لذا یکی از مظلومیتهای جنگ ما بیگانه بودن دولتیهای ما نسبت به جنگ بود. البته این هم حالت کلی ندارد بعضی از وزرای ما خودشان انگیزه داشتند بیشتر در کار میآمدند بعضیها با عتاب و خطاب و اصرار و اینها هم کمتر میآمدند ولی در مجموع همهی مسئولین نظام و کشور سعی خودشان را میکردند ولی به هر حال اگر به کسی نمرهی قبولی میدهند نمرهی قبولی متفاوت است ما از ده نمرهی قبولی داریم تا برسد به بیست که نمرهی ممتاز است. لذا من اعتقادم این است که ما افراد مردود شاخص در جنگمان خیلی نمیتوانیم پیدا کنیم الحمدلله به دلیل مدیریت قاطع و بالای حضرت امام یک، دو مطالبهی مردم که مردم مطالبهگر بودند، فضای انقلاب اقتضا میکرد و مسئولین نظام و مملکت هم از متن مردم بودند لذا همراه با انقلاب و نظام بودند اگر که کسانی هم خیلی از دل همراه نبودند به دلیل همان دو عاملی که من عرض کردم یکی مدیریت بسیار قاطع و جامع حضرت امام و یکی هم حساسیت و قاطعیت و مطالبهی مردم لذا مسئولین مجبور بودند خودشان را همراه کنند و همسو بشوند ولی بعضیها ما داشتیم که کم نبودند که اینها از دل تلاش خودشان را انجام میدادند ولی متأسفانه ما در پایان جنگ نمود بعضی از آن بیرغبتیها را در ادامهی جنگ شاهد بودیم مثل موضوع پذیرش قطعنامهی 598 که آن مثلث سیاسیون کشور مدیران اجرایی کشور و بعضی از فرماندهان ما در ایجاد زمینه برای پذیرش قطعنامهی 598 دخالت داشتند که دولت جناب آقای موسوی یک ضلع این مثلث بود و به هر حال نشان از این بود که در ادامهی جنگ حضرت امام تفاوت موضع وجود دارد.

 

پس قبول قطعنامهی 598 بر اساس اندیشهی دفاع سیاسی حضرت امام صورت گرفت یا بر اساس همان سه ضلعی که عنوان فرمودید؟

 

- امیرالمومنین در خطبهی شقشقیه می فرمایند که «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا»[3]حضور مردم، حمایت مردم، پشت سر ولی حرکت کردن، این در اجرایی شدن ولایت او مؤثّر است. لذا وقتی در جنگ حضرت امیر با خوارج شمشیر را روی گلوی علی گذاشتند یا عذر میخواهم در جنگ با معاویه آمدند خوارج شمشیر روی گلوی علی گذاشتند که مالک اشتر برگردد، حضرت پیغام داد که مالک برگردد مالک گفت اگر چند لحظه اجازه بدهید من به تیرک خیمهی معاویه رسیدهام. حضرت پیغام داد که مالک اگر علی را میخواهی زنده ببینی برگرد. نه اینکه علی از مرگ بترسد ما اشتیاق حضرت را نسبت به شهادت در مواضع مختلف و مواقف مختلف داریم ولی حضرت برای حفظ اسلام برای جلوگیری از ایجاد یک فتنه برای جلوگیری از عمیقتر شدن شکاف و اختلاف حضرت این سیاست را اتّخاذ کردند لذا نظر همراهان، همراهی همراهان، اطاعتپذیری کسانی که زیر امر هستند، اینها میتواند در اتخاذ تصمیم مؤثّر باشد لذا حضرت امام متناسب با زمان ومکان اتخاذ موضع میکردند و خود امام فرمودند زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهاد هستند لذا مصالح و منافع بیشتر کشور و مردم و تأمین صلاح و منافع کشور این در دیدگاه حضرت امام بود و در منافع اسلام و انقلاب و صلاح اسلام و مسلمین، لذا ما پذیرش قطعنامه را ریشهدار در اندیشههای دفاعی و دینی امام میدانیم ولی اگر همراهان امام، همراهانی بودند که بهتر عمل میکردند شاید حضرت امام طور دیگری هم تصمیم میگرفتند بنابراین این را در تنافی با اندیشههای امام ما نمیدانیم.

 

اندیشهی فقهی امام خمینی(ره) در جنگ و دفاع چه نقش و جایگاهی داشت؟

 

اندیشه های فقهی حضرت امام را نباید از اندیشههای سیاسی ایشان خیلی جدا دانست چون سیاست حضرت امام عین دیانت شان بود در حقیقت مواضع سیاسی حضرت امام هم از دیدگاههای دینی و اعتقادی و فکری حضرت امام نشأت میگرفت چون امام هم در جایگاه اجتهاد بود هم در جایگاه مرجعیت و هم در جایگاه ولایت و امامت امت لذا اندیشههای حضرت امام کاملاً در ابعاد مختلف پیوستگی داشت. اندیشههای سیاسی حضرت امام از دیدگاههای فقهی و دفاعی حضرت امام جدا نبود. لذا امام در حقیقت مبانی ایشان به مبانی مرحوم آیت الله العظمی حکیم صدر، میرزای شیرازی و دیگران، حاج سیّد ابو الحسن اصفهانی و دیگران نزدیک بود. لذا امام معتقد بود حتی اگر مصلحت اسلام اقتضاء آن در این است که یک جایی فرض کنیم، مسلمانی هم آسیب ببیند اینجا اگر ادامهی جهاد ودفاع مستلزم این است باید همین کار را کرد. مثلاً در مبانی فقهی حضرت امام داریم که اگر جایی را در احکام ایشان بیان فرمودند اگر کفار مثلاً برای بقای کفر و نابودی اصل اسلام جای مسلمانها را سنگر قرار دادند که پشت آنها موضع بگیرند که اسلام را نابود کنند و کفر را حاکم کنند اینجا دید حضرت امام این است که اینجا باید به کفار امان نداد و اگر مسلمانی هم در این بین کشته میشود شهید محسوب میشود ولو به تیر خودی کشته شود و او بهشتی خواهد بود لذا حضرت امام ضمن اینکه بسیار محکم بودند در اینکه نباید کسی آسیب ببیند بیگناهی آسیب ببیند مثلاً مقابلهی به مثل را امام محدود اجازه میدادند. یعنی اگر صدام شهرهای ما را بمباران موشکی میکرد امام اجازه نمیداد به مسئولین دست مسئولین را باز نمیگذاشت که آنها هم شهرهای عراق را بزنند. امام فرمود منابع قدرت آنها را بزنید پایگاههای نظامی آنان را بزنید سکوهای پرتاب موشکشان را بزنید لذا امام مقابله به مثل را در حدّ بسیار محدود اجازه میدادند و دست مسئولین را در این زمینه باز نمیگذاشتند. پس من به طور خلاصه عرض کنم که یک امام معتقد بودند که در مبانی فقهیشان به اینکه ما باید فقه حکومتی و سیاسی اسلام را حاکم کنیم، حاکمیت فقه سیاسی اسلام و حاکمیت دینی هزینههایی دارد تا جایی که باید از این اعتقادادت و باورها دفاع کرد ولو اینکه به شهادت عدّهی زیادی منجر شود ما باید بایستیم چون امام در مبانی فقهی خود معتقد بود ما دنبال وظیفه هستیم کار به نتیجه نداریم. خدا از ما وظیفه را خواسته نتیجه به عهدهی خودش است لذا بعضیها در مقابل این اندیشهی امام میایستادند مثل مرحوم آقای منتظری ودیگران. در اینجا تنافی داشتند با این مبنای فقهی و اندیشهی حضرت امام. لذا امام اینجا محکم بودند در اعتقاد خود و حتی بالاتر از این امام میفرمود ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم. همان «هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَیَیْن»[4]که قرآن بیان میکند مبنای حضرت امام این بود و چهارم اینکه حضرت امام میفرمود حتّی اگر کفار مسلمانها را سپر کنند اگر بقا و دوام اسلام وابسته این است که مسلمانها را از روی آنان رد شویم، بکشیم تا اصل اسلام باقی بماند این کار را باید ما انجام بدهیم. لذا امام در اندیشههای دفاعی و جهادی خود بسیار محکم بودند.

 

این اندیشه های دفاعی امام خمینی(ره) و در ادامه آن رهبری معظم انقلاب چه اندازه می تواند برای نهضت های اسلامی و بخصوص انقلاب های منطقه راهنما باشد؟

 

رهبری اصلی قیامها و انقلابهای منطقه در حقیقت رهبری حضرت امام و مقام معظم رهبری است یعنی اگر شما حماس را میبینید اگر حزب الله را میبینید اگر ورود اخوان المسلمین به تشکیل حاکمیت دینی را میبینید اگر نهضت اسلامی مردم تونس را میبینید، جاهای مختلف، من اعتقادم این است که الگو گیری اینها از حضرت امام و مقام معظّم رهبری بود. یک نمونه را خدمت شما عرض کنم. یکی از این اخوانیها نقل میکرد که مقام معظّم رهبری که در شروع انقلاب مصر و داغ شدن انقلاب مصر یک خطبهی عربی در نماز جمعهی تهران خواندند هفت بار خطبهی عربی مقام معظّم رهبری با صوت خود مقام معظّم رهبری از بلندگوهای سراسری میدان التحریر قاهره پخش شد که مسلمانان را در حقیقت حیات و زندگی داد و حتّی رئیس الازهر مصر از مردم فاصله داشت، از انقلاب مصر فاصله داشت خود ایشان این احساس به او دست داد که در حقیقت انقلاب مصر با رهبری مقام معظّم رهبری دارد اتفاق میافتد لذا ایشان تلاش کرد خودش را به مردم ملحق کند و برساند. زن و بچّهاش در امارات ساکن بودند و خودش هم رحل اقامت آنجا انداخته بود ولی بعد از این پیام مقام معظّم رهبری ایشان انگیزه پیدا کرد که حضور بیشتری در بین مردم داشته باشد، لذا مبنای حرکت اسلامی در منطقه اندیشههای دینی امام و مقام معظّم رهبری است، بقا و دوام انقلاب، دفاع مقام معظّم رهبری از مظلومین دنیا و مسلمانهای منطقه، تریبونهایی که در این تریبونهای جهانی که علیرغم سانسور شدید بیگانگان بخشهایی از آن که قابل سانسور نیست از کانالهای متعدد صادر میشود در حقیقت در دفاع از مظلومیت این مردم و حفظ مسلمانهای منطقه و به نتیجه رساندن انقلابهای آنها بسیار مؤثّر است که شما شاهد هستید بعد از هر موضعگیری مقام معظّم رهبری در خصوص مردم مختلف کشورهای اسلامی و انقلابهای اسلامی ما به طور مکرّر پیامهای تشکّر رهبران این نهضتها را از مقام معظّم رهبری داریم لذا در حقیقت اندیشههای حضرت امام و حفظ آن توسط مقام معظّم رهبری است که مقوّم و تقویت کننده و ادامه دهندهی این حرکتهای اسلامی منطقه است.

 

 


[1]- سورهی بقره، آیه 193.

[2]- بحار الانوار، ج 44، ص 330.

[3]- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 202.

[4]- سورهی توبه، آیه 52.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار